به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی استاد حوزه علمیه قم، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، میهمان خبرگزاری ایسنا شد و به پرسش های خبرگزاری دانشجویان پاسخ داد. ایسنا نوشت:
متولد 1338 و اهل بروجرد است. سالهاست، او فکر و دغدغه خود را به حوزهای معطوف ساخته که از شکافهای عمیق امت اسلامی رنج میبرد؛ حوزه وحدت در مناسبات امت، امری که تحقق و به عمل در آوردن آن، لا بلای حرفها و شعارهای زیادی که دربارهاش زده میشود گم شده است.
او به عرصهای گام نهاده که چند دهه پیش، مرجع بزرگ تشیع و همشهریاش، آیتالله بروجردی در آن اقدامات مهمی را به انجام رسانید.
اینکه احمد مبلغیِ 56 ساله، استاد حوزه است یا دکتر یا دانشیار دانشگاه، مهم نیست، ارزشمند آن است که سالهاست در عمل، دغدغه وحدت و تقریب دارد و دانشگاهی را مدیریت میکند که دانشجویانش از مذاهب و کشورهای مختلف دور هم گرد آمدهاند تا مزه وحدت را بچشند. ارزشمند این است که مبلغی توانسته پای در «الازهر»ی بگذارد که اگر روزی روابط مستحکمی را با ایران تجربه کند، دنیای اسلام میتواند امید به بازگشت روزهای اوج تمدنیاش را داشته باشد.
خبرگزاری دانشجویان ایران، دوساعت میزبان حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی بود و پای صحبتهای او نشست تا از او حرفهایی متفاوت از موضوعات روز و مهم دنیای اسلام بشنود، تلاشمان را کردهایم که حاصل این گفتوگو، حرفهایی باشد فارغ از شعار و تکراری بودن.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی ابتدا در پاسخ به این پرسش که چرا کوششی که در این سالها برای وحدت انجام شده بی تاثیر یا کم تاثیر بوده است؟ با بیان اینکه «این سوال بسیار جدی است و تلاشها برای ایجاد وحدت بازخوردهای متوقَع را نداشته است» گفت: به واقع پرسش این است آیا کاستی در تلاش نسبت به وحدت وجود داشته یا پروژه وحدت تعریف جامع و کاملی نداشته و یا حجم تلاش برای وحدت متناسب با نیاز رو به تزاید نسبت به وحدت و خطرات مربوط به آن در جامعه نبوده است؟ آیا نوع نگاه به وحدت ایراد داشته است؟ یا در اساس نگاه به وحدت درست نبوده و یا اگر درست و کامل بوده، حجم فعالیتها، متناسب با وحدت مورد نظر نبوده و یا همه اینها بوده است، منتها خطرات و موانع در کار بوده وهست و به تلاش وحدت گرایان بر نمیگردد.
مبلغی با اشاره به اینکه «آخرین دیدگاه این است که در هر دو زمینه مشکل وجود داشته است» افزود: پرداختن به این بحث بسیار مهم است، چه آن که مقوله "وحدت جهان اسلام یا تفرقه آن" اهمیت فوقالعادهای دارد و سرنوشت ملتهای اسلامی در سایه وحدت و تفرقه رقم میخورد.
وی با تاکید بر اینکه «پس باید دید چرا تلاش برای وحدت تاثیر مطلوب را بر جای ننهاده است» گفت: نباید با انجام بحثی زودگذر و شتابان، پرونده این موضوع حساس را بست، باید به صورتی معقول و علمی و با ادبیاتی بهدور از افراط و تفریط در رسانهها و مطبوعاتها و هر منبر و تریبون دیگر و در دانشگاهها و حوزهها به این "مقوله مهم جهان اسلامی" پرداخت و آن را مطرح و پیگیری کرد.
در تعریف وحدت کمکاری کردهایم
مبلغی به عنوان پیش درآمد، نکاتی را که هر کدام از آنها ناظر بر یکی از ابعادِ طرح موضوع بود، ارائه و خاطرنشان کرد: نکته اول این است که در نوع نگاه و تعریفمان از وحدت اندکی از حیث علمی کم کاری کردهایم و شتابزده آن را تعریف کردهایم. وحدت از یک نظر، یک وضعیت پیچیده اجتماعی است، آن هم برای جامعهای با دامنهای بس گسترده که کشورهای متعدد با ساختارهای متفاوت، زبانهای متنوع و مذاهب مختلف را در بر میگیرد، و از نظر دیگر وحدت در برابر خود حل مشکلات و وضعیتهایی را دارد که ریشه در تاریخ دارند، یعنی زمان خوردهاند، ریشه دواندهاند و قرنها را در مسیر تطور و احیانا نهادی شدن به پیش تاختهاند.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با بیان اینکه «بنابراین نباید با یک امر اجتماعی و تاریخی که حساس، پیچیده، چند لایه و چند ضلعی شده است، مواجهه سریع از حیث علمی کرد» اظهار کرد: ما طرفداران وحدت چه در داخل و چه در خارج باید بدانیم که تعریف ما از وحدت هر چه باشد (ضعیف یا قوی، جامع یا ناقص) چارچوب و مبنایی برای حرکت در فضای امت میشود، آن هم نسبت به موضوعی بسیار حساس و شکننده و باید اذعان کرد که در این زمینه کم کاریهایی از سر قصور صورت گرفته است.
در برقراری روابط مذهبی، آیا میتوان دولتها را نادیده انگاشت؟
مبلغی با اشاره به اینکه «اگر بنا باشد وحدت را باز تعریف کنیم، باید خیلی از سوالات که مرتبط به ساحتهای مختلف وحدت است را شناسایی کنیم و جواب دهیم» خاطرنشان کرد: مثلا باید دید وحدت بین کدامیک؟ بین دولتهای اسلامی؟ یا بین ملتهای اسلامی؟ یا بین دو اردوگاه شیعه و سنی با همه داشتهها و تعلقات هر یک، در نتیجه بین هم دولتها و هم ملتها؟ این هنوز بررسی و تعریف دقیقی نشده است. شاید در نگاههای نخستین ما در حوزه وحدت، بیشتر ملتها مدنظر بود و کاری به دولتها نداشتیم، اما الان وضع به گونهای شده است که احساس میشود که ملتها و دولتهای هر اردوگاه در زمینههای متعلق به مذاهب خود (دست کم در زمینههای مهمی) به یکدیگر گره خوردهاند.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی گفت: در چارچوب این نگاه یک فرض این است که ما وحدت به معنای تمرکز بر مشترکات سیاسی را هم باید در "گفتمان خاص وحدت بین مذاهبی" وارد کنیم. یعنی اگر یک دولت مربوط به مذهب شیعه است و دیگری مربوط به گروهی از سنیان، اینها در عین داشتن و پیگیری کردن نگاههای سیاسی ویژه خود باید بر مشترکات سیاسی (به ویژه آنچه بر سرنوشت امت تاثیر میگذارد) هم تکیه کنند و زمام مناسبات را بیشتر به اقتضائات مشترکات بسپرند تا به دست بزرگ کردن اختلافهای فیما بین خود.
وی گفت: اگر چه اختلافهای سیاسی وجود دارد و معمولا از مسیر دیپلماسی پیگیری و حل میشود ولی نباید مانع از یک وحدت سیاسی جهان اسلام ( در قالب مشترکات) شود. طبعا این وحدت ممکن است در آغاز بر مشترکات اندکی بسته شود ولی با دیپلماسی ویژه، رو به کیفیت و ازدیاد بیشتر بگذارد.
وی با تاکید دوباره بر اینکه «ممکن است این اشکال باشد که ما از اول در تعریف وحدت گفتهایم شیعه و سنی و ملتها را در نظر گرفتهایم، غافل از اینکه ملتها و دولتهای هر مذهب ارتباط ها و عُلقههایی با هم دارند» بیان کرد: بین دولت و ملت، ولو اختلافهایی باشد، اما وقتی پای مذهب متبوع به میان میآید با یکدیگر مرتبط تر میشوند. ما مولفه سیاست را در وحدت از اول دخالت ندادهایم، امروزه احساس میشود دولتها و ملتهای هر مذهب نسبت به دولتها و ملتهای مذهب دیگر حساسیتهایی دارند.
مبلغی در پاسخ به این سوال که چه کسانی وظیفه دارند تعریف از وحدت را بازتولید کنند؟ گفت: این وظیفه، بخشی مربوط به حوزه علمیه است، بخشی مربوط به نهادهای عهدهدار تقریب و شخصیتها و کسانی که اندیشه وحدت را باز تولید میکنند که باید به این کار دست میزدند. ما به این موضوع نپرداختهایم و الان احساس میشود زمینهای برای وحدت وجود داشته که اگر کار میکردیم الان به اینجا نمیرسیدیم.
وحدت سیاسی باید به وحدت اسلامی تزریق شود
دانشیار دانشگاه مذاهب اسلامی، با اشاره به نقش رسانهها در این حوزه، گفت: این اشکال بوده است و اگر این ایده، یعنی بازتعریف وحدت، در سطح وحدت گرایانه در عرصه تقریب پذیرفته شود، ممکن است آن، روی میز مطالعه و کنفرانسی گذاشته شود. اهمیت رسانه همین است که یک امر مغفول را به مثابه یک ایده مطرح و راه خود را باز کند.
وی با اشاره به اینکه «بنده گاه در مصاحبهها به این مسئله اشاره کردهام که ما وحدت را در ساحت سیاست هم مطرح کنیم» گفت: مقصود این نیست که ما در رفتارهای منطقهای متحد سیاسی شویم. ممکن است کشوری وابستگی به غرب داشته باشد و مسیری را برود که ما آن مسیر را نرویم. متحد شدن به این معنا نیست که ما کمکش کنیم، متحد شدن به این است که ما بیاییم و آن مابهالاشتراک و حوزههای مشترک سیاسی که در جهان اسلام است را بزرگ و مطرح و بر آن زوم کنیم و سعی کنیم در آن زمینهها ارتباط و گفتوگو را بیشتر کنیم.
وی افزود: آن حوزههای مشترک طبیعتا به مثابه یک گرایش واحد سیاسی جهان اسلام در کنار اختلافهای دیگر مطرح میشود. ممکن است بگویید آن اختلافها گاهی جدی است و نمیگذارد آن وحدت ایجاد شود، پاسخ من این است که اگر در حوزههایی که مشترک در بین جوامع اسلامی است، مثلا در مسئله فلسطین، کشوری است که 10 درصد با ما همراه است، ما همان 10 درصد را بگیریم نه اینکه اصل اختلاف نظر را نسبت به چنین قضیهای اسباب جدایی مطلق بگیریم. وقتی در آن بخش وحدت ایجاد میشود یک همگرایی را بین امت در آن زمینه ایجاد میکند که خوب است.
مبلغی، با بیان جملهای از امام علی (ع)، گفت: امام در نهجالبلاغه میفرمایند: « أَنَّ أَخْذَ اَلْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ اَلْکَثِیرِ»، یعنی این که چنگ زدن به چیز اندک، بهتر است تا همه را رها کردن. در موضوع وحدت، همان حوزه مشترک میتواند پایه باشد برای تاثیرگذاری نسبت به اختلافهای دیگر که اگر آن را حل نکند، بخشهایی از آن را کم کند و یا اینکه در عین اختلافات دشمنی ایجاد نشود.
وی خاطرنشان کرد: وحدت سیاسی باید به وحدت اسلامی تزریق شود، این یک ایده است. امروز جهان اسلام به لحاظ تفرقه، بعد مذهبی صرف ندارد و مذهبی - سیاسی شده است. اگر ما از اول این ابعاد مرتبط را در تعریف از وحدت میآوردیم، وضع بهتری میداشتیم.
وحدت سیاسی و حرکت به سمت همگرایی بین دولتها، حرف تازهای است
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در پاسخ به این سوال که «آیا موضوع وحدت سیاسی در گذشته نبوده و تلاشهای برخی چون سید جمال در این راستا نبوده است؟» اظهار کرد: اینکه ما وحدت را به سمت گرایشهای بین دولتها ببریم، حرف تازهای است.
وی گفت: بعضی معتقدند برای ایجاد وحدت، نباید گفتوگوهای مربوط به وحدت را به صورت مذهبی مطرح کنیم، بلکه از اول روی یک همگرایی اقتصادی وحدت را ببندیم، شبیه آنچه در اروپاست. مابقی اختلافات ذیل آن و به صورت خود به خودی حل میشود.
وی افزود: این هم نگاهی است که به دلایل تاریخی نمیتواند اصلیترین مکانیزم برای وحدت باشد. وقتی ما نگاه تاریخی و دورهبندی نداشته باشیم، همه را یکی میگیریم. تلاش برای وحدت یک دوره آغازین دارد که سید جمال مبدع و مبتکر آن بود. آن موقع اصلا اختلاف شیعه و سنی به این صورت جلوههای بیرونی نداشت. آنجا استعمار بود. مسلمانان از طریق استعمار در حال تکه پاره شدن بودند و سید جمال تلاشی را انجام داد تا اتحاد و قدرتی را ایجاد کند و موثر هم بود و خرده گروهها و نهضتهایی در مناطق مختلف با همین ادبیات وحدت خواهانه شکل گرفت. در مرحله دیگر الازهر به میدان آمد و به همراه آیت الله بروجردی، تقریب را بنیانگذاری کردند و خیلی موثر بود، اما بعد فرونشست. درباره دلایل فروخفتن آن تحلیلهای متفاوتی شده است. یک عامل آن، این بود که سیاست به معنای مرموز خودش به میان آمد.
مبلغی گفت: اما در مراحل کنونی که قبل و بعد از انقلاب به وجود آمده، دوره خاصی است و ما الان این دوره را تحلیل میکنیم.
امکانناپذیر انگاری وحدت، شبههای رایج ولی بی پایه
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، در پاسخ به شبهه " امکانناپذیری تحقق وحدت به دلیل وجود اختلافات مذهبی"، اظهار کرد: از دیرباز در مجموعههایی از اهل سنت و شیعه و حتی علمایی از طرفین این شبهه نسبت به تقریب وجود داشته است. از همین خاستگاه میپنداشتهاند که تنها با عبور از مذهب میشود به وحدت رسید و از آنجا که عبور از مذهب غیر مشروع است وحدت غیر مشروع میشود. طبق این منطق، امر وحدت بین دو حالت است طبق یک حالت(عبور نکردن از مذهب یا بخشی از آن) ناممکن است و طبق حالت دیگر (عبور کردن از آن) غیر مشروع است.
این شبهه بر پایه "متلازم دیدن دو امر وحدت و عبور از مذهب" استوار شده است. حقیقت این است این تلازم انگاری بین آنها ناشی از عدم فهم دقیق وحدت و نداشتن تعریف از آن است. (یعنی همان که در ابتدا به آن اشاره کردیم که ما تعریف دقیق و درستی از وحدت نداریم یا ارائه نکردهایم).
ما به دنبال وحدت دینی هستیم یا وحدت مذهبی یا وحدت همزیستانه؟
مبلغی در ادامه با بیان اینکه «اصولا تضعیف مذهب، نه نسبت به کلیت آن، نه نسبت به آموزههای آن و نه نسبت به آداب و مناسک اصلی آن جایز نیست» اظهار کرد: ما به دنبال "وحدت مناسبات" هستیم و نه وحدت مذهبی.
وی با تاکید بر اینکه «مذهب را به طور کامل باید گرفت» گفت: برای وحدت مذهبی - که نادرست است- چند گونه متصور است که همه نادرست میباشد. یکی این که طرفداران مذاهب بیایند مشترکات را بگیرند و مفترقات را از مذاهب خود حذف کنند. گونه دیگر این که مذهب ثالثی را ایجاد کنیم که این هم غلط است. گونه سوم این که همه مذاهب الغاء گردند و یکی از آنها مذهب معیار قرار گیرد که این دو اشکال دارد، یکی آن که این وحدت مذهبی غیر ممکن است، دیگر این که راه آن از تحمیل مذهب میگذرد و نه اعتقاد ورزی به مذهب که این راه، نادرست است.
مبلغی با طرح این سوال که « آیا وحدت دینی میتواند مقصود باشد؟» افزود: وحدت دینی هم مد نظر نیست، چرا که دین ما یکی است، کوشش کردن برای آنچه حاصل است، معقول نیست؟
مبلغی ادامه داد: وحدت مقصود، وحدت به معنای ایجاد "مناسبات همزیستانه" میان امت است. در چارچوب این منطق، وحدت در مناسبات در حد و سطحی است که شاکله همزیستی مسلمان با مسلمان را که اندیشه پایهای قرآنی است شکل دهد.
ما چون این موضوع را تعریف نکردهایم، مدام میگوییم چگونه شیعه و سنی ممکن است در کنار یکدیگر قرار گیرند؟.
از مذهب نمیتوان دست کشید
دانشیار دانشگاه مذاهب اسلامی، با طرح این پرسش که«شبهه کردن در این که آیا اساسا وحدت در مناسبات (وحدت همزیستانه) با شرایط وجود مذاهب مختلف چگونه امکانپذیر است؟» اظهار کرد: بنده میگویم بله میشود. چون به تعبیر طلبهها، پردلالتترین دلیل بر امکانپذیر بودن یک موضوع، وقوع آن است. وحدت همزیستانه شیعه و سنی در قرنهای یکم، دوم و سوم هجری ظهور و حضور داشته است. شیعه و سنی زیر یک سقف زندگی میکردند، اتفاقاً در دوران طلایی شیعه که امامان ما حضور داشتند کاملا همه شاخصهها و اوصاف روابط واحد همزیستانه برقرار بوده است. این طلاییترین نمونه در اختیار ماست. در قرن سوم هم که امام رضا (ع) بود، این وحدت برقرار بود.
از طرفی دیگر ما آیاتی داریم که نگاه خود را به ایجاد روابط اجتماعی بین مجموعههای دارای اختلاف فکری معطوف کرده است. ما به سراغ این آیات نرفتهایم و آن را پررنگ نکردهایم و از درون آنها نظریه به وجود نیاوردهایم، در نتیجه اختلافات فکری باعث انشقاقات اجتماعی شده است. این کم کاری کل امت بوده است.
وحدت به عقاید مذهبی ما آسیبی وارد نمیکند
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با بیان اینکه «کسانی که خیال میکنند وحدت، عقاید را کم میکند معنایش آن است که مذهب را نشناختهاند، چرا که مذهب هویت افراد است و نمیتوان از آن دست کشید» خاطرنشان کرد: منتها این هویت در دل یک هویت بزرگتر اسلامی قابل جمع شدن است.
وی تاکید کرد: باید بر چند اصل تاکید ورزید. اصل اول این است که محل وقوع وحدت که عبارت از روابط همزیستانه است را گم کردهایم و اندیشه را به سمت شبهه کنار زدن برخی اصول معطوف کردهایم و بیشتر دیدگاههای اعتقادی را در برابر چشم قرار دادهایم و از خودمان پرسیدهایم که چطور میشود وحدت در مسائل اعتقادی پیدا کنیم؟ این یک خطاست.
اصول وحدت همزیستانه چیست؟
مبلغی در ارتباط با «اصل دوم» اظهار کرد: اصل دوم این است که وقتی روابط همزیستانه ایجاد میشود، باید این روابط بر اساس پذیرش اختلافهای اجتماعی و موقعیتی و سیاسی گروهها، کشورها و ملتهای مختلف باشد. یعنی اگر کشوری خواست با کشوری که دارای یک ساختار سیاسی و مذهبی است همزیستی کند، باید احترام خاص را در حد همزیستی نسبت به آن داشته باشد. درست است که ممکن است با بعضی سیاستهای آن کشور مخالف باشد ولی باید به خاطر امت و نپاشیدن آن از هم و جلوگیری از رویارویی طائفهای که سم مهلک برای امت و اسلام است، باید بر مشترکات تاکید کند. همزیستی را باید به مثابه یک اصل بپذیریم. به مقدسات آنها باید احترام بگذاریم ولو اینکه مقدسات آنها را قبول نداریم و به آداب مذهبی آنها نباید گیر بدهیم.
وی با بیان اینکه «در همان مسجدی که حضرت علی (ع) و شیعیان اعتقادیاش نماز میخواندند، شیعیان سیاسی و عثمانیمذهبها، در ماه رمضان نماز تراویح میخواندند و حضرت عمل آنها را تحمل میکرد» افزود: این بدان معنا نبود که حضرت آن را قبول داشت، چون چندبار گفته بود که قبول ندارد. این یعنی همزیستی، یعنی نسبت به آداب دینی و مذهبی یکدیگر یکنوع تحمل را داشته باشیم. اگر تحمل نداشته باشیم او هم از مذهب و دین خود دفاع میکند و در برابر تو میایستد و اختلاف پیش میآید و اینها اصول یک روابط همزیستانه است.
در همزیستی اسلامی گفتهاند که با اهل کتاب هم میتوان همزیستی کرد
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، در پاسخ به این سوال که آیا با وجود اصولی چون «تولی و تبری» در مذهب تشیع، میتوان وحدت ایجاد کرد؟ گفت: تولی و تبری به این معنا نیست که شما در برابر اهل سنت بایستید و دشمنی را تولید کنید. اگر بنا بود این کار درست باشد، امام صادق (ع) سزاوارتر بود که این کار را میکرد و یا خود علی ابن ابی طالب(ع) که در بین اهل سنت بودند. تولی و تبری یعنی عدم پذیرش. یعنی شما مسیر امامت را قبول دارید و نه مسیر دیگر را.
وی افزود: این ارتباطی با همزیستی ندارد، در همزیستی اسلامی گفتهاند که با اهل کتاب هم میتوانید همزیستی کنید، اما آیا شما نسبت به دین آنها حالت پذیرش دارید؟ همزیستی مقوله بشری است که اسلام آن را پذیرفته است، خطوط و اصول و کلیات آن را هم پذیرفته است. البته سطح، عمق و ابعاد همزیستی بین شیعه و سنی بسیار بیشتر و گستردهتر از همزیستی با اهل کتاب است، همزیستی یک اصل است که اگر برقرار نشود امت اسلامی ایجاد نمیشود و اسلام تضعیف میشود.
اصول همزیستی را از دین استخراج کنیم
مبلغی خاطرنشان کرد: امام باقر علیه السلام میفرمایند: صلاح مردم در تعایش ( همزیستی) است، دو سوم آن زیرکی، و یک سوم آن تغافل (یعنی چشم پوشی) است. الان خوب میفهمیم که صلاح امت، دین، تاریخ و پیغمبر چیست و چگونه در تعایش و همزیستی نهفته است زیرا به خاطر عدم تعایش و به خاطر رعایت نکردن یکدیگر همه اینها در معرض زوال و نابودی قرار گرفتهاند و ما باید برگردیم به سمت تعریف کردن وحدت به تعایش، این تنها راه است.
وی تاکید کرد: اصول این تعایش را از دین در بیاوریم و آن را برقرار کنیم. تعایش هم یک امر نسبی است، یک امر مطلق و 100 درصدی نیست و مثلا در خانواده، شهر یا ... متفاوت است. هر مقداری که ما بتوانیم روابطی را برقرار کنیم و در یک زندگی مشترک دخالت دهیم و احساس کنیم به همدیگر نیازمندیم، تعایش را در همان سطح برقرار کردهایم و امت را از آن منتفع کردهایم.
پس از سالها، حضور در الازهر و نتایجی که به دنبال داشت
مبلغی در ادامه به چگونگی حضورش در الازهر مصر اشاره و نکاتی را پیرامون روابط بین مصر و ایران بیان کرد.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی گفت: قبل از اینکه به مصر بروم با بعضی از شخصیتهای مصری هم کنفرانس بودم، با مفتی مصر در پارهای از کنفرانسها ملاقات و ارتباط و پای صحبتِ همنشستن و خوش و بشهای کنفرانسی داشتم، یعنی با مفتی سابق «علی جمعه» و مفتی کنونی «شوقی علام» در بعضی کنفرانسها ارتباط همکلامی داشتهام. با بعضی شخصیتهای مهم مصری دوست هستم و حتی در کنفرانسی که چند سال قبل در قم برگزار شد، چند تن از آنها را دعوت کردم. من را میشناختند و میگفتند به دنبال روزی هستند که من را به مصر دعوت کنند. یکی دو بار هم، 4 یا 5 سال قبل دعوت کردند اما دولتهای آنجا ویزا ندادند.
وی افزود: سال قبل الازهر کنفرانسی را برای مبارزه با خشونت و تکفیر برگزار کرد و به دنبال آن بودند که از ایران هم دعوت کنند و اینجانب دعوت شدم.
مبلغی با اشاره به حضورش در مصر گفت: موقعی که رفتم، شیخ الازهر گفت که بنده را از قبل میشناخته است. آن جا سخنرانی کردم و استقبال خوبی هم کردند. نماینده شیخ الازهر در فرودگاه به استقبال آمد، برای هر مهمانی این استقبال صورت نگرفت. گروههای دیگر هم میآمدند اما معلوم شد برای هر مهمانی این جایگاه و احترام را قائل نبودند. حتی نماینده شیخ الازهر به من گفت که شیخ به هتل میآید تا من را ببیند، اما گفتند ترافیک بود و نتوانستند بیایند. از قبل هم گفته بودند که نماینده ایران را دعوت کردهاند.
سفر به مصر، باب گفتوگو بین برخی از مراجع قم و شیخ الازهر را بازتر کرد
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، با بیان اینکه «چون روابط ایران و مصر، به دلایل مختلفی روابط همگرایانهای نیست و مشکلات و ذهنیتهای فی مابین از قدیم و جدید همواره بوده است» اظهار کرد: این سفر در جهت تحسین ارتباط و بهسازی و بهبود روابط مذهبی و دینی به مثابه یک گام تلقی میشود. بعد از این سفر باب گفتوگو بین برخی از مراجع قم و شیخ الازهر جدیتر شد و بازتر.
پروژهای شدن دعوت به شیعه یا اهل سنت امر نامرغوبی است
مبلغی، با بیان «چند نکته» درباره عدم بهبود روابط میان ایران و مصر، خاطرنشان کرد: یکی تاثیر بعضی دولتهای منطقه بر علمای الازهر است که البته به این معنا نیست که الازهریها تابع محض هستند، چون آنها وحدت را قبول دارند و خوشفکر هستند و به دنبال ارتباط هستند و با خشونت هم مخالفند. اما نباید اردوگاه سلفی - سیاسی که در منطقه وجود دارد و فرایندی از تاثیر و تاثر را در بین کشورهای اهل سنت ایجاد کرده است، در موضع و ذهنیتهای الازهر بی تاثیر ببینیم. لذا یکی از دستور کارها این است که تقریب را با توجه به چالشهای موجود و جدید پی بگیریم.
پیام ما به الازهر این است که کاری نکنیم "افکار غیر عقلانی و روابط سوز سلفیت" به پارادایمهای مسلط بر جهان اسلام بدل گردد که در این صورت، مسیر حرکت جهان اسلام به سمتی میرود که نه الازهر، نه هیچ نهاد مهم دیگری از اهل سنت و نه شیعه قادر به کنترل آن نیستند.
گسترش شیعه جزو دستور کار ایران نیست
وی تاکید کرد: نکته دیگر این است که الازهریها یا مصریها به اشتباه تصور میکنند که ایران چشم طمع مذهبی به مصر دارد، یعنی این که میخواهد آنجا را در مسیر تشیع قرار دهد. این اشتباه است، اصلا ایران اسلامی چنین نگاهی را در جهان اسلام دنبال نمیکند. گسترش شیعه جزو دستور کار ایران نیست. اما پروژهای شدن دعوت به تشیع از سوی شیعه یا به تسنن از سوی اهل سنت امر نامرغوبی است و تنشی تمام نشدنی را میان امت ایجاد میکند و اصولا ما دعوت به مذهب را یک تفکر سلفی گری و یک سلوک سلفی گرایانه میبینیم و لذا آنها جماعة الدعوهها راه انداختهاند. ایران با این موضوع مخالف است، هم رهبری و هم بزرگان ما همچنین موضعی دارند. و اساسا دعوت به مذهب حتی برای خود مذهب هم مضر است، زیرا مناسبات که دچار اغتشاش و اختلال گردد نه اسلام سود میبرد نه امت و نه مذاهب.
مبلغی با اشاره به عامل سوم در ارتباط با عدم بهبود روابط میان ایران و مصر، گفت: عامل سوم و نکته دیگر هم آن است که میگویند چرا شیعه در بعضی جاها به مقدسات ما توهین میکند.
وی تاکید کرد: مدتهاست مراجع و بزرگان گفتهاند که حاضرند به یک قراری برسند که توهین به مقدسات را تحریم کنیم که البته بعضی هم تحریم کردهاند. مشکل ما با الازهر با گفتوگو و تفاهم حل میشود. البته ما باید احتیاط و حزم را در روابطمان با مصریها عمل کنیم، به این معنا که آنها اعتماد بیشتری به ما کنند. یعنی تا میشود هزینه دادن در این زمینه از حیث احتیاط، نه از این حیث که فرض کنید ما میخواهیم از بخشی از مذهبمان دست بکشیم. چون اعتماد طرف مقابل مخدوش شده است، میتوانیم تا حدود زیادی آن چارچوبهایی که دین ما در روابط همزیستانه میگوید را رعایت کنیم. البته هر کاری کنید، نهایتا مواردی است که مورد اختلاف است ولی همه باید تمرین کنند که موارد اختلاف را داشته باشند اما براساس آن اختلاف اجتماعی نکنند و وحدت اسلامی را بر هم نزنند.
داعش، محصول شکاف فیمابین دولتهاست
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه «داعش محصول به اصطلاح یک نگاه و خواست تراکم یافته در زمینه خلافت است» افزود: در جهان اسلام از حیث پذیرش یا عدم پذیرش شریعت، مسیر دولتها و مسیر علمای دینی اهل سنت تفاوت داشته است، به این معنا که دولتها در چارچوبی نوعا و عمدتا آزاد از تقید به شریعت عمل میکردهاند و علمای هر چند بدور از قدرت، ولی با قرار گرفتن در پشت تریبون طرفداری کلامی از اجرای شریعت به حضور و جایگاه خود معنای خاص میبخشیدند. بدینوسیله شکافی در این میان پدید آمد. در این حوزه شکاف برداشته شده و برزخی شده، آمال و اندیشههای اهل سنت که از سوی علما بازتولید میشد، رفته رفته به آمالی فروخفته بدل شد. این موج اینگونهای به دنبال حکومتی با اقتدار خلافت اسلامی بود. داعشیها این موج را خوب فهمیدند و روی آن سوار شدند و آمدند و این اتباع را به دست آوردند که در جاهای مختلف بتوانند ظهور و حضور پیدا کنند و دولتی هم تشکیل دهند. در حقیقت شکاف اعتقادی و سلوکی فیما بین دولتها و علما این وضعیت را ایجاد کرد.
داعش مبتنی بر یکسری اندیشههای بازتولید یافته است
دانشیار دانشگاه مذاهب اسلامی خاطرنشان کرد: داعش یک پدیده صرفا نظامی نیست، بلکه اندیشههایی را بازتولید و فراوری کرده است که الان مبنای حضور و واقعیت آنها شده است. اینکه آیا داعش در این مدتی که از عمرش گذشته ضربههای هولناکی خورده و آن روند رو به تصاعد که در جذب داشتهاند، متوقف شده و در یک سرازیری سقوط از حیث فکری و اندیشهای قرار گرفتهاند یا خیر، نیاز به تحلیل بیشتر دارد.
وی افزود: اما میشود گفت که به دلیل خشونت بار بودن رفتار اینها در نگاه افکار عمومی و فیلمهایی که خود پخش کننده آنها بودهاند، این روند جذب و جلب تا حدود بسیاری متوقف شده است. اینها اگر این کار را نمیکردند، بیشتر میتوانستند جلو بروند و افراد بیشتری را به خود جلب کنند. البته این بدان معنا نیست که اینها از خشونتهای وحشیانهشان سود نمیبردند، سودهایی از حیث اقتدارخواهی کاذب مقطعی و ارضاء حس انتقام خواهی کور و غیر انسانی بردند، اما در کل به ضررشان تمام شده است.
تصور اینکه داعش، فردا یا پس فردا از بین برود، نادرست است
مبلغی با بیان اینکه «داعشیها در مرحله بروز و ظهور اولی خود، به جذب انسانی قابل توجهی نائل آمدند» گفت: تصور اینکه اینها فردا و پس فردا از بین بروند نادرست است، اینها با یک اعتقاد و مجموعه اندیشهای به میدان آمدهاند. آنچه که الان مقابله با اینها هدف قرار داده است، این است که توسعه زمینی نداشته باشند که این متوقف شده است و دیگر اینکه مناطقی که در دست اینها هست گرفته شود که روزی گرفته میشود. موجی که الان درست شده است حاکی از آن است که به گونهای نیست که اینها بتوانند بمانند. اما آن اندیشه و اعتقاد را باید مواجهه دیگری با آن داشت.
وحدت شیعه و سنی تنها راهکار به محاق درآوردن تفکر داعش است
وی افزود: اگر شیعه یا سنی، هرکدام به تنهایی این مواجهه را داشته باشند تاثیری بر آن ندارد. به نظر میرسد یک وحدت شیعه و سنی از حیث فکری و ایدئولوژیک در بخشهای مشترک، تنها راهکار به محاق درآوردن تفکر داعش است. البته مدیریت این مساله هم باید از طرف خود شیعه و سنی باشد و اولا: فارغ از دعواهای سیاسی، و ثانیا: از موضع اسلام و نه از موضع مذهب شیعه یا اهل سنت، به انجام برسد. باید با گفتوگوهایی فکری حرکتی جهان اسلامی و نه شیعی و نه سنی سامان گیرد.
نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، یک ابتکار جالب بود
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به نامه رهبری به جوانان اروپایی، گفت: این نامه یک ابتکار جالب بود که باب گفتوگو را با جوانان را در ارتباط با مقولاتی اجتماعی با ابعاد بین المللی باز کرد.
وی با بیان اینکه «به دلیل چند امر این نامه مورد توجه قرار گرفت» خاطرنشان کرد: یکی ابتکاری بودن آن بود، دوم ناظر بودن آن به روش فهم نگاه دین به مسائل و موضوعات معاصر بود و سوم اینکه حاوی کارکردی متناسب با نیاز اقلیتهای اسلامی در کشورهای غربی بود. اقلیتهای مسلمان نیازمند نظریههای اسلامی هستند برای اینکه بتوانند هویت خود، نوع حضور خود و اندیشه خود را در چارچوبی اخلاقی، اندیشگی و اجتماعی بازتعریف کنند. این نیاز در آنجا بسیار زیاد است و در بعضی سفرها که داشتم این نیاز را احساس کردم. لذا این پیام بازتاب خیلی خوبی در فضای داخل و خارج ایجاد کرد.
مبلغی خاطرنشان کرد: این گفتوگو میتواند از طرف رهبری و هم از سوی بعضی که اندیشههای اجتماعی اسلام را دنبال میکنند، ادامه پیدا کند، یعنی ما از یک موضوعهای جزیی عبور کنیم و با کلان نگاههای اندیشه ورزانه اسلامی به سمت خلق ادبیاتی اجتماعی، اخلاقی برویم.
فعالیتی برای انتخابات مجلس ندارم
مبلغی، با بیان اینکه «قطعا فعالیتی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ندارد» با اشاره به نقش مجلس در موضوع وحدت، افزود: اصولا در این یکی دو سه ساله، نگاههای به وحدت فراگیرتر شده است. چه در سطح دولت و چه در حوزه و نهادهای مختلف. اما فاصله ما تا وحدت گرایی مطلوب و ایدهآل زیاد است. اگر این امر را به دست زمان بسپاریم، ممکن است همیشه به داروهایی پس از مرگ سهراب برسیم.
وی تاکید کرد: تلاش برای منسجم کردن و همگانی کردن وحدت، باید با شتاب بیشتری ادامه داشته باشد. طبیعتا آنچه که بعدا رخ میدهد بهتر از حال است اما شاید باز با وضع مطلوب فاصله داشته باشد. زیرا ما یک تلاش مستمرِ وحدت گرایانه و فکری برخاسته از یک نگاه دقیق علمی را در دستور کار نداریم که جایی آن را دنبال کند. لذا امر موکول به گذشت زمان شده است. جایی ضربهای میخوریم و بعد کاری انجام میدهیم که فایدهای ندارد.
مبلغی با درخواست از رسانهها برای پرداختن به نظریههای اسلامی، گفت: چون الان رسانهها ممکن است در حالتی قرار گیرند که به خطر فروغلطیدن در نوعی از سلوک کلیشهای رسانهای مواجه شوند و به رسانههایی کلیشهای و ایستا بدل شوند، پس ضروری است خود را بازتعریف کنند. آنچه میتواند به رسانه اهمیت دهد، چند عامل است. اینکه واقعیتهای بزرگ اجتماعی را به خصوص با نگاهی بین المللی بتوانند از موضع اندیشه و نظریهای اسلام تحت پوشش خود قرار دهند و دیگر این که در فضاهای اندیشهای بدون جاذبههای خبری و تنوع و رویکردهای اعتدالآمیز هم جاذبهای عمل نکنند.